ظرافت مبهم
حجم ظريفي از توي دستان خدا ، سُرخورده است توي من ... ظرافت مبهمي که آرام ، مرا با آواهاي " م ا د ر "مي خواند...
حال عجيبي دارم ... اين مهمان مقدس خدامرا به غربت پر سکوتي کشانده... چيز بزرگي به من داده است... حس ِ عميق رويارويي با عظمت خدا مثل روزي که بالايکوه صفا ايستادم و سيل سعي کنندگان را ديدم با آواهاي محکم " الله اکبر"
حالا اين بشارت خداي قرآن يازده روزهاست.... من نيستم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی