صدای قلبت
می دیدمت که قرار نداشتی ..." قرار جنین متغیر است "... می دیدمت که هستی ... قلبم متورم بود گویی...
و وقتی صدای قلبت را گذاشت من فقط فرکانس ها را می دیدم و بعد.... صدای دریا بود ... قلبت بود؟ صدای دریا بود... و من آرام آرام فرو رفتم توی اقیانوسی آرام... صدای قلبت بود و من که مادرت بودم غرق اشک فرو رفتم توی دریا ...توی اقیانوسی آرام.... روزی توی سوسنی های ملکوت دخترک کوچکی صدفی را کنار دریا نزدیک گوشش برد و بعد آرام آرام فرو رفت توی دریا...توی بی وزنی... دکتر خسته صدف را که برداشت دختر از توی دریا دیگر بالا نیامد...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی